بسم الله الرّحمن الرّحیم
« اَلَّذینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللهِ بِاَمْوالِهِمْ وَ اَنْفُسِهِمْ اَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَاللهِ وَ أُولَئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ »
« آنانی که ایمان آوردهاند از وطن هجرت گزیدند و در راه خدا با مال و جانشان جهاد کردند آنان را نزد خداوند مقامی بس بلند است و آنان از رستگاران هستند. »
شکر و سپاس نزد خداوندی که ما را آفرید و در این دنیا قرار داد تا ما را آزمایش کند و ببیند کدامیک از ما امتحان خوبی را پس میدهیم.
و با درود و سلام بر پیشگاه مقدّس امام زمان(عج) و نایب برحقّش امام خمینی و با درود و سلام بر رزمندگان اسلام و تمام شهیدان جنگ تحمیلی.
اینجانب خانعلی شکری، فرزند علی، متولّد 1345 به عنوان برادر کوچک چند وصیّت دارم به شما ملّت قهرمان ، پدر و مادرم.
از شما امّت شهیدپرور میخواهم نماز را در اوّل وقت بخوانید و دعا را فراموش نکنید آنقدر کار نکنید که نماز و عبادت شما دنبال بیفتد. چرا که، نماز ستون دین شما است و امام را رها نکنید او را دعا و حرفهای او را موبهمو اجرا کنید از کمک کردن به جبههها چه از جان و چه از مال خودداری نورزید و جلوی فرزندان خود را برای جبهه رفتن نگیرید چرا که شما در روز قیامت مسؤول آنها خواهید بود در جلسات عمومی بسیج شرکت کنید و به برادران بسیجی اینقدر سرزنش نکنید که هی برای درس به جبهه میروند یا برای پول، مواظب رفتار و کردارتان در جامعه باشید و خدای ناخواسته کار خطایی انجام ندهید که موجب خشنودی دشمنان شود و اصلاً زیر پای صلح نامه را امضا نکنید چرا که صلح با چنین کسی شکست اسلام است و اگر زمانی شما را در غفلت ببیند ضربهاش را میزند و شما را نابود میکند و در راه خدا جهاد کنید که بهترین عمل مؤمن جهاد است.
از پدر و مادرم میخواهم که از رفتن من به جبهه ناراحت نباشید و اگر خبر شهادتم را شنیدید ناراحت نشوید و گریه نکنید که شهادت برای من افتخار است و نصیب هر کسی
نمیشود و از مرگ نترسید چرا که پایان همهی انسانها مرگ است و شما مرگ را بجویید
نه مرگ شما را. مانند دیگر پدران و مادران شهدا صبر و استقامت داشته باشید و مواظب کارهایتان در دنیا باشید و شب و روز مخصوصاً در سر نماز امام و رزمندگان را دعا کنید و از اینکه نسبت به آنچه که شما و دیگران برای من زحمت کشیدهاید زحمت شما را جبران
نکردهام مرا عفو نمایید من دوست داشتم در کنار شما باشم ولی اسلام در خطر بود و
می بایستی شما را تنها بگذارم به حرفهای بعضی از فرصت طلبها گوش نکنید که
شما را گمراه میکنند.
شما برادر و خواهرم! راه دیگر شهدا را ادامه دهید و برای من ناراحت نباشید چرا که اگر دشمنان شما را ببینند خوشحال میشوند و حجاب اسلامی را رعایت کنید و مواظب منافقین در داخل باشید که به شما گول نزنند و تا میتوانید به اسلام خدمت کنید و از
هیچ کار کوتاهی نکنید و سرآخر اگر جسدم به محل نیامد اصلاً ناراحت نباشید.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی(عج) خمینی را نگهدار رزمندگان اسلام پیروزشان بگردان
صدام و صدامیان نابودشان بگردان
زیارت کربلا نصیب مان بگردان
مادر وی، در همان بدو زندگی، علاوه بر غذای جسمانی، غذای معنوی را نیز در گوشت وپوست و خون او، تزریق میکرد و به فرزندش، درس ایثار و از خودگذشتگی میآموخت و فرزند نیز در چنین دامنِ پاکی رشد کرده بود و از امتحانات الهی چه سربلند و پرافتخار
بیرون آمد.
در هفت سالگی برای فراگیری علم و دانش، راهی مدرسه روستای خودشان شده و پس از پنج سال مقطع ابتدایی، راهی مدرسهی راهنمایی تحصیلی شهید استاد مطهّری خطیرکلا گردید و پس از گذراندن این مقطع، در رشتهی ادبیّات و علومانسانی مشغول تحصیل شد. که مصادف با جنگ حقّ علیه باطل و دوران دفاع مقّدس بود، جنگی که بر ملّت مظلوم و ستمکشیده ایران تحمیل شده بود، با توجّه به عشق و علاقهی وافری که شهید عزیز ما به جبهه و جنگ داشت برای حضور در جبهه سر از پا نمیشناخت و سرانجام خود را به سپاه شهرستان قائمشهر جهت شرکت در دورههای آموزش نظامی جهت اعزام به جبههها، معرّفی کرد و موفّق شد در تاریخ 15/5/1364 به عنوان تکتیر انداز در عرصهی جهاد و مبارزه وارد شود و این زمانی بود که از نظر تحصیلی در سال سوّم دبیرستان مشغول تحصیل بود و یکی از دوستان همکلاسیش نقل میکند که بهطور دائم به من میفرمود: بیا باهم به جبهه برویم. ولی چون سنّم کم بود نتوانستم در آن موقع با او به جبهه بروم.
تا تاریخ 12/9/1364 در منطقهی عملیّاتی جنوب در لشکر 25 کربلا مشغول انجام وظیفه بود. برای مرتبه دوّم در تاریخ 1/3/1366 به منطقهی غرب کشور « کردستان » اعزام و در نهایت با مبارزهی مداوم با کافران بعثی در مورّخهی 4/4/1366 در عملیات نصر 4 آزادسازی ارتفاعات شهر ماووت عراق به درجهی رفیع شهادت نایل آمد و در مورّخهی 6/4/1366 بعد از تشییع پیکر مطهرّش در شهرستان قائمشهر، در محلّ تولّدش روستای باغ دشت تشییع و در گلزار شهدای محلّ آقا سیدحیدر به خاک سپرده شد.